جدول جو
جدول جو

معنی گنبد کردن - جستجوی لغت در جدول جو

گنبد کردن
(سَ گِ رِ تَ)
نوعی از جست حیوانات که به هر چهار پا جهند، مانند: جست آهو. (آنندراج). گنبد. گنبده. گنبدی. گنبد زدن: و چون (بازشکاری) برخیزدو گنبد کند... تشویش سپاه باشد. (نوروزنامه ص 56).
شیر نر گنبد همی کرد از لغز
در هوا چون موج دریا بیست گز.
مولوی.
و رجوع به گنبد زدن شود
لغت نامه دهخدا
گنبد کردن
نوعی جست زدن حیوانات (آهو اسب و غیره) گنبد زدن: شیر نر گنبد همی کرد از لغز در هوا چون موج دریا بیست گز. (مثنوی)، کوس بستن آماده حمله شدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه کردن
تصویر پنبه کردن
رشته ای را باز کردن و به صورت پنبه درآوردن، کنایه از پراکنده کردن، متفرق ساختن، برای مثال پنبه کنم لشکرشان را چنان / کز تنشان پنبه شود استخوان (امیرخسرو - مجمع الفرس - پنبه کردن)، کنایه از نرم کردن، کنایه از عاجز کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنبل کردن
تصویر سنبل کردن
کاری را سرسری انجام دادن و از سر وا کردن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گَ تَ)
دمر خوابیدن مثل حال سجده. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منبر کردن
تصویر منبر کردن
انبار کردن انبار کردن ذخیره نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گزند کردن
تصویر گزند کردن
آسیب رساندن صدمه وارد آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گناه کردن
تصویر گناه کردن
مرتکب گناه شدن ارتکاب جرمی کردن خطا کردن بزه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سنبل کردن
تصویر سنبل کردن
سرسری انجام دادن کاری را اجرای امری به طور سطحی
فرهنگ لغت هوشیار
گریختن، گریزانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن پراکنده ساختن متفرق گردانیدن، خاموش کردن، دفع و محو کردن، منکر شدن، عاجز گردیدن، عاجز گردانیدن، نرم ساختن، نومید کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبل کردن
تصویر تنبل کردن
کاهلی کردن تنبلی کردن، اهمال کردن مسامحه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنبر کردن
تصویر چنبر کردن
حلقه مانندی چون کمان ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی جست زدن حیوانات (آهو اسب و غیره)، دمر خوابیدن چنانکه درحال سجده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گند کردن
تصویر گند کردن
بوی بد دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کردن
تصویر پنبه کردن
((~. کَ دَ))
گریختن، پراکنده ساختن، خاموش کردن، منکر شدن، عاجز گردانیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
Battle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
Pin
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
combattre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
épingler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
vechten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
sujetar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
appuntare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
kämpfen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
prender
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
lutar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
固定
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
боротися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
przypiąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
сражаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
прикріпити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
walczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
heften
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سنبه کردن
تصویر سنبه کردن
прикреплять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نبرد کردن
تصویر نبرد کردن
combattere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی